حاج قاسم سری از اسرار الهی و منتشر کننده یک هویت بزرگ است
تاریخ انتشار: ۱۵ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۶۶۸۰۴
پژوهشگر تاریخ جهان اسلام با برشمردن صفات برجسته شهید سلیمانی و تصریح به این نکته که برای سخنان خود دلیل قاطع وحیانی و روایی دارم؛ گفت: این موجود شگفت انگیز مانند سری از اسرار الهی نو به نو افاضه می کند و هر تملقی به او برخورد می کند خفیف است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از کرمان؛ دکتر حشمت الله قنبری، دوشنبه(15 دی) در چهارمین روز از هفته مقاومت-بزرگداشت نخستین سالگرد شهادت سپهبدحاج قاسم سلیمانی- در گردهمایی اساتید و نخبگان، دانش آموزان و دانشجویان با بازخوانی حوادث صدر اسلام و اشاره به این مطلب که توطئه گران برای سلطنت استکباری خود تصمیم گرفتند چاره ای برای پیامبر بیاندیشند؛ افزود: بعد از مشورت تصمیم نهایی بر این قرار گرفت چهل تروریست ورزیده بامهارت شجاع از چهل طایفه اصلی قریش را مأمور به حذف پیامبر کنند تا راه توحید در کره خاکی را به بن بست برشانند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پژوهشگر تاریخ جهان اسلام با بیان اینکه از لطایف تاریخ این است شهر مکه شهر مهمی بود اما بزرگ نبود و برخی خویشاوندان پیامبر از مشایخ دارالندوه بودند؛ گفت: با این وجود اما خبر تصمیم قریش به رسول خدا نرسید و آنچنان با ظرافت و دقت انجام شد که ذات اقدس اله وحی فرستاد.
وی ادامه داد: طلب خیر کردن از دشمن، خلاف خردمندی و انتظار مدارا و مرحمت از او خلاف عقل است و خداوند با عبارتی فاخر در گزارشی جامع{آیه 30 سوره انفال} می فرماید آنها برای قفلی که ایجاد شده بود و برای مشکل شان کلید ساختند و ما برای بیرون بردن بندگان از تاریکی مکر کردیم و کلید ساختیم و مکر خدا بالاتر است.
استاد قنبری با اشاره به لیلةالمبیت گفت: کلیدی که خدای متعال در دست پیامبر قرار داد تا در آن شبی که از هزار ماه پرمخاطره تر بود، علی بن ابیطالب بود؛ علی پرسید من اینجا بمانم چه می شود؟ رسول خدا فرمود اسلام حفظ می شود.
وی با بیان اینکه آنچه برای ما میراث گذاشته شده، نسخه هدایت برای مثل او شدن است و برای این است حتی انجام عمل صالح هم باید عالمانه باشد و پیروی عالمانه و عارفانه باشد و تا عالمانه نباشد به عارفانه دست پیدا نمی کند؛ گفت: در اینجا علی ضامن راه خدا بود نه پسرعموی ایشان و کسی که رکن آیین توحید در این کره خاکی شایستگی داشت در آن بستر قرار بگیرد و آنچه به جان بِکشد که قرار بود بر جان پیامبر وارد شود.
استاد حوزه و دانشگاه افزود:10 سال بعد این مسئله تکرار شد و همه برنامه ریزی ها در سال 13 بعثت منظم تر، منقح تر، دقیق تر و به روز تر در مدینه پیامبر ظهور و بروز پیدا کرد و علی هدف قرار گرفت و هدف قرار گرفتن از همان جنسی بود که رسول خدا با آن مواجه بود و خطر نه آیین توحید و دین اسلام و ادیان توحیدی که انسانیت انسان را هدف قرار داده بود.
وی با اشاره به اینکه مخالفت علی علیه السلام هم در این فرآیند مدیریت شده تأثیرنمی گذاشت؛ گفت: میدان مخاطره برای هدف قراردادن علی اگر با همان کیفیتی که مورخین گزارش دادند، هجوم به خانه علی به بار می نشست و جریان فتنه تاریخی؛ علی و حسنین را از صحنه گیتی حذف می کرد چه اتفاقی می افتاد؟ سرنوشت آیین توحید به کجا می انجامید؟ شرایط علی مانند پیغمبر بود اما رابطه وحیانی بین زمین و آسمان قطع شده بود و اینجا باید یک علی در کنار علی قرار می گرفت و یک علی پرچم علی را به دوش می کشید.
دکتر قنبری اظهار کرد: اینجا هم موضوع همسری حضرت مطرح نیست بلکه سئوال اصلی این است اگر یک بانو سپهسالار این میدان نبود سرنوشت اسلام به کجا می انجامید؟! اینجا زهرا سپهسالار اسلام و رکن نبوت و هویت امامت و اصالت همه نجابت ها است؛ در هجوم به خانه علی باید کسی برای دفاع می بود که تمامیت موجودیت علی در او قابل اندازه گیری بود؛ عمار و مقداد و سلمان هیچیک این، نبودند و برای علی یک فاطمه لازم بود.
وی افزود: این راه با استقامت زهرا ادامه پیدا کرد اما با قیمت سهمناک؛ دستی که بر بازوی فاطمه فرود آمد و آن صورتی که آسیب دید وجه الله بود نه همسر علی.
استاد حوزه و دانشگاه بخش دوم سخنان خود را با عبارت پر رمز و راز « و این مثل قاسم؟» آغاز کرد و گفت: حاج قاسم در هر مقطعی به شهادت می رسید شهید شاخص بود؛ مثل کاظمی، همت، باقری، خرازی اما عمر او ادامه و زندگی او بر صراط مستقیم تقویم شد و تقویم ماند تا در شرایط استثنایی با یک مگر استثنایی روبرو شد.
وی افزود: در همه دوران از فرماندهی نیروی قدس و محور مقاومت و... در معرض شهادت بود و با شهادت بیگانه نبود بلکه با آن رفاقت و انس داشت؛ یک سال بعد از شهادت او هر کسی با هر باور و اعتقادی، فضلی از فضایل او را بیان کرده و در توصیف او سخن گفته اما این موجود شگفت انگیز مانند سری از اسرار الهی نو به نو افاضه می کند و هر تملقی به او برخورد می کند خفیف است و هیچ قله ای به او نمی رسد و هر آنچه دوست و دشمن درباره او می گوید همه در دامنه وجود او کم بها به نظر می آیند.
دکتر قنبری با بیان این نکته که حاج قاسم تعریفی برای خود درست کرد که در آن تعریف بخشی به ما مربوط می شود؛ گفت: من برای این حرف ها دلیل قاطع وحیانی و روایی دارم؛ زمانی حاج قاسم در کرمان بود و زمانی در قلمرو اسلامی به عنوان فرمانده شجاع؛ کرمان شخصیت های بزرگ شناخته شده و گمنامی دارد که اهل آسمان به آنان مباهات می کنند اما در بین همه آنها قاسم منتشر کننده یک هویت بزرگ است.
وی با بیان اینکه او از دنیا سهمی هم نداشت و حتی در قبر هم به یک لحد کوچک کفایت کرد که بدن او باید اینجور و با این کیفیت پذیرفته شود؛ افزود: حیف بود شهید نمی شد، حیف بود به دست داعش به شهادت می رسید؛ حاج قاسم روح بزرگی بود که هیکل او قدرت تحملش را نداشت و وقتی راه می رفت و حرکت می کرد معلوم بود این جسم به زحمت افتاده و نمی تواند آن روح به انتهای ملکوت رفته را تحمل کند.
پژوهشگر تاریخ جهان اسلام خاطرنشان کرد: حاج قاسم آدم خوب و بنده ممتازی بود که به قدرت عبودیت به این مقام متعالی رسید. چه مقامی؟ نه آنچه ما می دانیم، جنس رفتن او از این عالم مانند مرادهایش بود؛ پیامبر را شبانه هجوم بردند، قاسم را نمی شد روز کشت. چرا شبانه؟ زیرا با پیامبر نمی شود روبرو شد و او را باید در تاریکی شب مثل ظلمت قلب های تبهکاران هدف قرار می دادند، با این باور که اگر بتوانند قاسم را حذف کنند روح مقاومت اسلامی را زمینگیر کردند و در هم شکستند زیرا او خوابیده در معارف دین و آویخته با حبل المتین ولایت الهی بود
وی افزود: دست را می شود قطع کرد اما نه از دامان فیض لذا اگر به شهادت هم می رسید یک شهادت معمولی برای حاج قاسم مناسب نبود؛ او دوست داشت مثل کربلایی ها شهید شود سر او را بر نیزه زده و شهر به شهر بگردانند اما علی تنها نبود و در روزگار ما حسین غریب نبود و حاج قاسم همین که مورد اصابت قرار گرفت طلوع کرد؛ یک طلوع بی غروب و آفتاب وجود او که تلالو پیدا کرد قلب هر مؤمن و غیرمؤمن را در خود گرفت و روشن کرد.
دکتر قنبری گفت: دست او باز شد برای اینکه دست های گشوده شده زندگی نوین قاسم تمامی محور مقاومت اسلامی و آزادگان جهان را در خود بگیرد و خبر افول نظام سلطه را برای بشریت به ارمغان بیاورد؛ تردید نکنید شهادت حاج قاسم یک نقطه عطف مهم تاریخی است.
وی تأکید کرد: حاج قاسم، حاج قاسم است؛ با همه ویژگی هایی که منحصر به او است و بعد از حاج قاسم دنیا شاهد تحولات مهمی شد و اتفاقات مهمی افتاد؛ همان روزی که خبر شهادت او منتشر شد گفتم اثر وضعی شهادت او اضمحلال نظام لیبرال دموکراسی است.
استاد حوزه و دانشگاه خاطرنشان کرد: آنها می خواستند اسلام را تضعیف کنند اما تحقیر شدند؛ نکبت لیبرال دموکراسی را از سیمای منحوس ترامپ به عالم نشان داد و در تمام دوران حیات آمریکا به اندازه این یکسال بعد از حاج قاسم آمریکا و نظام سلطه تحقیر نشده بود.
وی گفت: قاسم نخواهد مرد؛ قاسم یک فرهنگ مهم بندگی است؛ یک فرهنگ ساز مهم ولایتمداری و یک تاریخ از مفاهیم عمیق و دقیق که باید مورد مطالعه قرار بگیرد؛ او علم نافع، عرفان ناب، عبودیت مطلق و ذوالفقاری در دستان حیدر که روزی علم هدایت را ولی دست او داد و خودش با شهادت تبدیل به عَلَم هدایت شد؛ حاج قاسم معنای حیات است.
دکتر قنبری با بیان اینکه اما او یک اسوه است و تمام شدنی نیست و یک فیض در جریان و یک سئوال همیشگی است که چه شد اینقدر علو درجات پیدا کرد که در کنار خصیصین استقرار پیدا کرد و در حرم همه اولیا دست به دست بود و میلیون ها نفر زیر پیکر او را بگیرند؟ قاسم تشییع شدنی نیست بلکه تا بالاترین درجات آسمان او را بدرقه کردند.
وی ادامه داد: این نظام به قلب قاسم نیاز دارد؛ در سینه خود هزاران هزار قاسم دارد و باید به آنان احترام گذاشت، حاج قاسم باید به رفتار در دیپلماسی کشور تبدیل شود و نماد خدمت و مظهر حرکت در دستگاه اجرایی کشور؛ ما با حقیقت بیکرانه حاج قاسم آشنا نمی شویم و فقط با مظاهر او آشنا می شویم.
پژوهشگر تاریخ جهان اسلام گفت: چطور می شود او به عنوان یک فرمانده ایرانی و مسلمان بعد از یک ساعت و نیم رییس جمهور روسیه را وارد معرکه می کند و چطور می شود که ما در الفبای این حرکت گیر می کنیم.
وی خاطرنشان کرد: تعظیم حاج قاسم یعنی مثل او زندگی کردن، دختر مثل زینب سلیمانی پرورش دادن؛ خانه را مثل بهشت خانه سلیمانی کردن و پرداختن؛ بیت الزهرا شدن هم اتفاقی نیست؛ قاسم سلیمانی یعنی صداقت داشتن با مردم، یعنی دست ادب و اطاعت به ولی بر سینه داشتن؛ با پاکیزگی و طهارت زندگی کردن و بر مردم منت نگذاشتن، یعنی بیرون آمدن از قصرهای مجلل و تبسم به روی مستمندان، یعنی خدمت بی منت، روی خوش، با صداقت و پاگیزگی در خدمت مردم بودن و برای خود حد قائل نبودن.
دکتر قنبری با بغض در گلو و اشک در چشم در خطاب به شهید سلیمانی گفت: حاج قاسم عزیز! خداوند جان من را قربان غبارهای کشف زائرینت کند؛ تو برای آنچه خدایت مقرر کرده بود دست و پا زدی اما ما فرار کردیم؛ ما در دنیای خودمان دست و پا زدیم ما را یاری کن. دستگیر مان باش و در خلوت های انسی که برای توست مثل همیشه رهبر را دعا کن و هدایت ما را بخواه.
پایان پیام/80
منبع: شبستان
کلیدواژه: مراسم سالگرد حاج قاسم تاریخ اسلام دکتر قنبری قرار گرفت حاج قاسم هدف قرار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۶۶۸۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرار مخفی گورهای تاریخی افشا شدند
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، گورهای انسانها از تلخترین و البته مهمترین بقایای بهجامانده از دنیای باستان اند و مردم به روشهای مختلفی در آن دفن میشدند، از خاکسپاری در داخل اهرام عظیم گرفته تا انداختن جسد در باتلاق، روش دفن و خاکسپاری مردم در دورهها و نقاط مختلف جهان گوناگون بوده است.
بیشتر بخوانید: زاکانی: ماجرای پارک قیطریه هیاهو بر سر هیچ استدر برخی موارد، مردم میترسیدند مردهها زنده شوند و آسیب بزنند، در نتیجه گاهی اجساد را قطع عضو میکردند و یا آنها را میبستند.
در ادامه، منتخبی از این گورها را که «لایو ساینس» شناسانده و بخش نخست آن چندی پیش منتشر شد، معرفی میشود:
«پسوسنس یکم»«پسوسنس یکم» فرعونی بود که در طول سلسله بیستویکم مصر، یعنی در حدود ۳۱۰۰ سال پیش حکومت میکرد. در سال ۱۹۴۰ میلادی بود که مقبره او در شهر باستانی «تانیس» کشف شد. او را با نقابی از جنس طلا به خاک سپرده بودند. درونیترین تابوت در تابوتدان او از نقره ساخته شده بود، از اینرو برخی از نویسندگان امروزی، «سوسنس یکم» را «فرعون نقرهای» نامیدهاند. اشیاء مخصوص خاکسپاری نفیسی از جمله گردنبند و دستبند ساختهشده از فلزات گرانبها و جواهرات نیز در این مقبره کشف شد. با وجود تمام این آثار چمشگیر، کشف این مقبره در مقایسه با کشف مقبره «توت عنخ آمون» مورد توجه مردم قرار نگرفت که البته بخشی از آن به دلیل کشف مقبره «پسوسنس یکم» در دوران جنگ جهانی دوم بود.
«مقبره آمفیپولیس»مقبره آمفیپولیس که قدمت آن به قرن چهارم پیش از میلاد بازمیگردد، در «مقدونیه» واقع در یونان ساخته شده است و در طراحی آن جزئیات زیادی به کار رفته است. ابوالهولهایی در این مقبره قرار دارند که از دروازهها حفاظت میکنند، همچنین مجسمههای زن و موزائیکهای تصویرگر داستانهای اساطیر یونانی نیز در آن قرار دارد. با اینکه بقایای دستکم پنج انسان در این مقبره کشف شده است، هویت این افراد یا اینکه مقبره برای چه کسی ساخته شده است، مشخص نیست. قدمت این مقبره به دوران «اسکندر مقدونی» باز میگردد و این احتمال وجود دارد که برای یکی از اعضاء خانواده و یا یکی از دوستان او ساخته شده باشد.
«اوتسی مرد یخی»بقایای یخزده و سالم مردی که «اوتسی» نام گرفته است، به بیش از ۵۳۰۰ سال قبل تعلق دارد و توسط محققان در مرز ایتالیا و اتریش در سال ۱۹۹۱ میلادی پیدا شد. تحقیقات نشان داد که این مرد ۱.۶ متر قد داشته و در زمان مرگ حدودا ۴۵ ساله بوده است. او پس از اصابت یک تیر جان خود را از دست داده است. همچنین اثری از یک زخم عمیق در دست راست او وجود دارد که احتمالا حین جلوگیری از اصابت تیر ایجاد شده است.
«مقبرههای سلطنتی اور» مقبرههای سلطنتی «اور» که به حوالی ۴۵۰۰ سال قبل تعلق دارند، از حدود ۱۶ مقبره تشکیل شدهاند که به افراد سطلنتی یا اشرافزادگان جامعه تعلق داشتند. این افراد به همراه اشیاء نفیسی از جمله سربند، گردنبند و گوشواره دفن شده بودند. از جمله اشیاء قابلتوجهی که در این مکان کشف شده است به یک چنگ میتوان اشاره کرد که به شکل سر یک گاو نر طراحی شده بود. در نزدیکی این مقبرههای سلطنتی همچنین افرادی به همراه اشیاء خاکسپاری به مراتب سادهتر دفن شده بودند.
«قبرهای چاتالهویوک»قدمت محطوطه «چاتالهویوک» در ترکیه به بیش از ۹هزار سال بازمیگردد و این محوطه یکی از قدیمیترین سکونتگاههای کره زمین شناخته میشود. در این سکونتگاه هیچ خیابانی وجود ندارد و ساختمانها به اندازهای به یکدیگر نزدیک بودند که مردم با استفاده از نردبانهای روی سقف، وارد آنها میشدند. باستانشناسان همچنین به این نتیجه رسیدند که مردم در زیر ساختمانها دفن میشدند و در برخی از موارد تا ۳۰ نفر در زیر یک ساختمان دفن میشد. در سال ۲۰۱۱ میلادی نتایج یک تحقیق نشان داد افرادی که زیر ساختمانها دفن میشدند، اغلب از لحاظ بیولوژیکی با یکدیگر رابطه نداشتند که نشان میدهد خویشاوندی عامل مهمی در انتخاب محل دفن نبوده است.
«تابوتدان پایان دنیا» در سال ۲۰۱۸ گروهی از باستانشناسان یک تابوتدان سیاه و گرانیتی در ابعاد ۲.۷ در ۱.۵ در ۱.۸ متر را در اسکندریه واقع در یونان کشف کردند. کشف این تابوت بسیار مورد توجه قرار گرفت و برخی در فضای مجازی این موضوع را مطرح کردند که باز کردن تابوت میتواند نفرینی را رها کند که ممکن به پایان رسیدن دنیا منجر شود. زمانی که باستانشناسان در این تابوت باز کردند، دریافتند که آب فاضلاب به درون آن راه یافته است. کاوشگران همچنین بقایای سه انسان به همراه حکاکیهایی روی ورقههای طلا پیدا کردند. قدمت تابوتدان به حوالی بعد از فتح این مکان توسط «اسکندر مقدونی» در سال ۳۳۲ پیش از میلاد بازمیگردد، اما مشخص نیست که این تابوتدان برای چه کسی ساخته شده است.
«مقبره سن پیتر»مقبره «سن پیتر» در زیر محراب کلیسای سنت پیتر در واتیکان واقع شده است، یعنی نزدیک به منطقهای که اعتقاد بر این است که او در قرن اول پس از میلاد به صلیب کشیده شده است. چندین قبر با بقایای انسان در داخل مقبره قرار دارد، همچنین مجموعهای از استخوانها در این مکان وجود دارد که برخی معتقدند به «سن پیتر» تعلق دارد.
«مقبره سئوس سوم» «سئوس سوم» (Seuthes III)، پادشاه «ادروسی»، قلمرویی واقع در «تراکیه» (سرزمینی در جنوب شرق اروپا) بود که در طول قرن چهارم پیش از میلاد حکومت میکرد. این پادشاه زمانی که در گذشت، در مکانی که اکنون مرکز بلغارستان محسوب میشود، دفن شد. در مقبره او اشیاء خاکسپاری مختلفی از جمله یک تاج طلا، جام طلا، سلاح، سپر و یک کلاهخود برنز و یک سردیس برنزی که احتمالا تصویرگر خود شاه است، وجود داشت. مقبره او زیر تپهای به ارتفاع ۲۰ متر و قطر ۹۰ متر قرار دارد.
«مقبره هادریان» مقبره هادریان که در رم واقع شده است، مقبرهای است که برای «هادریان»، امپراتور روم ساخته شده است و در آن خاکستر این امپراتور، همسر و تعدادی از جانشینانش نگهداری میشود. این ساختمانِ استوانهای ۵۰ متر ارتفاع دارد و بعدها به قلعهای تبدیل شد که در مقطعی توسط پاپ مورد استفاده قرار گرفت. این مکان اکنون یک موزه را در خود جای داده است.
«تئودوریک بزرگ»مقبره تئودوریک برای «تئودوریک بزرگ» (حکومت در حدود ۴۷۱ تا ۵۲۶ پس از میلاد) ساخته شد که پادشاه «استروگوتها» بود. این مقبره یک سازه مدور واقع در «راونا» در ایتالیا است. این سازه دو طبقه ۱۵ متر ارتفاع و ۱۱ متر قطر دارد و از دستکم ۲۳۰ تن سنگ ساخته شده و سقف آن به صورت گنبدی طراحی شده است. پس از اینکه امپراتوری بیزانس در سال ۵۴۰ «استروگوتها» را شکست داد، آنها بقایای تئودوریک را برداشتند و مقبره را به کلیسا تبدیل کردند.
«هرم جوزر» «جوزر»، یکی از فرعونهای مصر بود که حدود ۴۷۰۰سال قبل حکومت کرد. او یک هرم پلکانی را در «سقاره» ساخت. این هرم نخستین هرمی بود که در مصر ساخته شد و ارتفاع آن به ۶۰ متر میرسید و در مجموع از ۶ طبقه پلکانی تشکیل شده بود. تونلهایی که زیر این هرم ساخته شده است یک هزارتو به طول ۵.۵ کیلومتر را تشکیل میدهد و داخل آنها یک اتاقک خاکسپاری قرار دارد که «جوزر» در آن دفن شده است. با اینکه اثری از مومیایی او وجود ندارد، اما ۳۲ تکه از تابوتدان گرانیتی فرعون در این اتاقک پیدا شد.
«مقبره سلطنتی مایا» در ژانویه سال ۲۰۲۴ باستانشناسانی از دانشگاه تولین از کشف مقبره ۱۷۰۰ساله یک پادشاه «مایا» در محوطهای واقع در «چوچکیتام» (Chochkitam) در «گواتمالا» خبر دادند. در این مقبره یک نقاب یشم، صدف نرمتنان و طراحیها و کندهکاریهایی روی استخوان ران انسان پیدا شد. یکی از این کندهکاریها فردی شبیه به یک پادشاه را به تصویر میکشد که یک نقاب یشم شبیه به آنچه را که در مقبره پیدا شده است، دست دارد. نوشتههای کشفشده نیز به پدر و پدربزرگ پادشاه اشاره دارند و آنها را به حکمرانان شهرهای «تیکال» و «تئوتیئواکان» مرتبط میکنند.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/
کد خبر: 1229188 برچسبها گردشگری